به اعتماد تو ای آرزو وفایی نیست
هم از خیال تو دیگر مرا رهایی نیست
بگو به یار که من چاره ای دگر کردم
برای زخم دلم ظاهرا دوایی نیست
چه سر زمین عجیبی است سرزمین عشق
مسیر بی خطری در پی جدایی نیست
درون مسجد دل های سنگ دلداران
نوشته اند ببخشیدمان خدایی نیست
هزار دفعه از این کوچه ها گذر کردم
ولی چگونه بگویم که رد پایی نیست
دوباره نیز گرفتم نشان قبلی را
به یک محله رسیدم که هیچ جایی نیست